انسان باید متوجه این واقعیتباشد كه نوع معاشرت با همسایگان، در روح و روانش اثر مىگذارد. امام سجاد (َع)
سروران مردم در دنیا، سخاوتمندان و در آخرت، پرهیزگاران هستند.امام سجاد (َع)
بد برادرى است كه در وقت توانگرى به تو توجه دارد و در وقت نیازمندى از تو مىبرد .امام سجاد (َع)
سه حالت و خصلت در هر يک از مؤمنين باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قيامت در سايه رحمت عرش الهي ميباشد و از سختيها صحراي محشر در امان است:
اوّل آن که در کارگشايي و کمک به نيازمندان و درخواست کنندگان دريغ ننمايد.
دوّم آن که قبل از هر نوع حرکتي بينديشد که کاري را که ميخواهد انجام دهد يا هر سخني را که ميخواهد بگويد آيا رضايت و خوشنودي خداوند در آن است يا مورد غضب و سخط او ميباشد.
سوّم قبل از عيب جويي و بازگويي عيب ديگران، سعي کند عيبهاي خود را برطرف نمايد. امام سجاد (َع)
سه چيز موجب نجات انسان خواهد بود: بازداشتن زبان از بدگويي و غيبت مردم، خود را مشغول به کارهايي کردن که براي آخرت و دنياي انسان مفيد باشد و هميشه بر خطاها و اشتباهات خود ناراحت باشد. امام سجاد (َع)
هرکس داراي چهار خصلت باشد، ايمانش کامل، گناهانش بخشوده خواهد بود، و در حالتي خداوند را ملاقات ميکند که از او راضي و خوشنود است:
خصلت خود نگهداري و تقواي الهي به طوري که به تواند بدون توقّع و چشم داشتي، نسبت به مردم خدمت نمايد.
راست گويي و صداقت نسبت به مردم در تمام موارد زندگي.
حيا و پاکدامني نسبت به تمام زشتيهاي شرعي و عرفي.
خوش اخلاقي و خوش برخوردي با نزديکان و خانواده خود. امام سجاد (ع)
الإمام زين العابدين عليه السلام :قالَ لُقمانُ عليه السلام لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ... أنفَعُ الغِنى غِنَى القَلبِ ، فَتَلَبَّث في كُلِّ ذلِكَ ، وَالزَمِ القَناعَةَ وَالرِّضا بِما قَسَمَ اللّه ُ .
امام زين العابدين عليه السلام :لقمان به پسرش گفت: «اى پسرم! ... مفيدترين ثروت، بى نيازىِ دل است. بنا بر اين، در همه اين موارد، درنگ كن و قناعت پيشه كن و به آنچه خداوند قسمت كرده، خشنود باش».
الإمام زين العابدين عليه السلام :قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، إن أشَدَّ العُدمِ عُدمُ القَلبِ ، وإنَّ أعظَمَ المَصائِبِ مُصيبَةُ الدّينِ ، وأسنَى المَرزِئَةِ مَرزِئَتُهُ ، وأنفَعَ الغِنى غِنَى القَلبِ ، فَتَلَبَّث في كُلِّ ذلِكَ ، وَالزَمِ القَناعَةَ وَالرِّضا بِما قَسَمَ اللّه ُ ، وإنَّ السّارِقَ إذا سَرَقَ حَبَسَهُ اللّه ُ مِن رِزقِهِ ، وكانَ عَلَيهِ إثمُهُ ، ولَو صَبَرَ لَنالَ ذلِكَ وجاءَهُ مِن وَجهِهِ . يا بُنَيَّ ، أخلِص طاعَةَ اللّه ِ حَتّى لا يُخالِطَها شَيءٌ مِنَ المَعاصي ، ثُمَّ زَيِّنِ الطّاعَةَ بِاتِّباعِ أهلِ الحَقِّ ؛ فَإِنَّ طاعَتَهُم مُتَّصِلَةٌ بِطاعَةِ اللّه ِ ، وزَيِّن ذلِكَ بِالعِلمِ ، وحَصِّن عِلمَكَ بِحِلمٍ لا يُخالِطُهُ حُمقٌ ، وَاخزُنهُ بِلينٍ لا يُخالِطُهُ جَهلٌ ، وشَدِّدهُ بِحَزمٍ لا يُخالِطُهُ الضِّياعُ ، وَامزُج حَزمَكَ بِرِفقٍ لا يُخالِطُهُ العُنفُ .
امام زين العابدين عليه السلام ـ در بيان سفارش هاى لقمان عليه السلام به پسرش ـ : اى پسرم ! سخت ترين ندارى ، نداشتن دل است و بزرگ ترين مصيبت ، بدهكارى است و بالاترين محروميت و بلا ، همان بدهكارى است و سودمندترين ثروت ، بى نيازىِ دل است . پس در همه اينها درنگ كن و به آنچه خدا قسمت فرموده ، قانع و خشنود باش . هر گاه دزد بدزدد ، خداوند عز و جلاو را از روزى اش باز مى دارد و گناه آن ، بر عهده اوست . حال اگر شكيبايى مى ورزيد ، از راه خودش به آن روزى دست مى يافت . اى پسرم! طاعتِ (عبادتِ) الهى را خالصانه انجام بده ، به طورى كه گناه كوچكى هم با آن مخلوط نشود . سپس با پيروى از دارندگانِ ايمان حقيقى ، طاعت خود را زينت ببخش ؛ زيرا طاعت آنان ، به طاعت الهى پيوسته است. و همين طاعت را با دانش ، آراسته كن . و دانشت را با بردبارى حراست كن ، تا حماقت با آن درنياميزد. و بردبارى ات را با نرم خويى ذخيره كن ، تا با نادانى همراه نگردد. و نرم خويى ات را با تدبيرْ استوار كن ، تا نابودى در آن راه نيابد . و تدبيرت را با مدارا درآميز ، تا زورى در آن نباشد .
چهل حدیث از امام سجاد (ع)
1- مقام رضا «الرِّضا بِمَکْرُوهِ الْقَضاءِ اَرْفَعُ دَرَجاتِ الْیَقینِ.»: خشنودى از پیشامدهاى ناخوشایند، بلندترین درجه یقین است. 2- کرامت نفس «مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هانَتْ عَلَیْهِ الدُّنْیا.»: هر که کرامت و بزرگوارى نفس داشته باشد، دنیا را پَست انگارد. 3- دنیا مایه ارزش نیست «اَعْظَمُ النّاسِ خَطَرًا مَنْ لَمْ یَرَ الدُّنْیا خَطَرًا لِنَفْسِهِ.»: پرارزش ترین مردم کسى است که دنیا را مایه ارزش خود نداند. 4- پرهیز از دروغ «اِتَّقُوا الْکِذْبَ الصَّغیرَ مِنْهُ وَ الْکَبیرَ فى کُلِّ جِدٍّ وَ هَزْل فَاِنَّ الرَّجُلَ اِذا کَذَبَ فى الصَّغیرِ اِجْتَرَءَ عَلَى الْکَبیرِ.»: از دروغ کوچک و بزرگ در هر جدّى و شوخیى بپرهیزید، زیرا چون کسى دروغ کوچک گفت بر دروغ بزرگ نیز جرات پیدا مىکند. 5- خود نگهدارى «اَلْخَیْرُ کُلُّهُ صِیانَهُ الاِْنْسانِ نَفْسَهُ.»: تمام خیر آن است که انسان خود را نگهدارد.
ادامه مطلب
1 - قالَ الاْ مامُ عَلی بنُ الْحسَین، زَیْنُ الْعابدین عَلَیْهِ السَّلامُ: ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فیهِ مِنَ الْمُۆمِنینَ كانَ فی كَنَفِ اللّهِ، وَ أظَلَّهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ فی ظِلِّ عَرْشِهِ، وَ آمَنَهُ مِنْ فَزَعِ الْیَوْمِ الاْكْبَرِ: مَنْ أعْطی النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ ما هُوَ سائِلهُم لِنَفْسِهِ، و رَجُلٌ لَمْ یَقْدِمْ یَداً وَ رِجْلاً حَتّی یَعْلَمَ أنَّهُ فی طاعَةِ اللّهِ قَدِمَها أوْ فی مَعْصِیَتِهِ، وَ رَجُلٌ لَمْ یَعِبْ أخاهُ بِعَیْبٍ حَتّی یَتْرُكَ ذلكَ الْعِیْبَ مِنْ نَفْسِهِ.(1)
سه حالت و خصلت در هر یك از مۆمنین باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قیامت در سایه رحمت عرش الهی میباشد و از سختیها و شداید محشر در امان است.
اوّل آن كه به مردم چیزی را دهد كه از آنان برای خویش میخواهد (آنچه برای خود میپسندد را به آنان عطا كند).
دوّم آن قدم از قدم برندارد تا آنكه بداند آن حركتش در راه اطاعت خداست یا معصیت و نافرمانی او
سوّم از برادر مومن خود (به عیبی كه در خود نیز دارد ) عیب جویی نكند تا آنكه آن عیب را از خودش دور سارد
2 - قال علیه السلام: ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُۆْمِن: كَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَاغتِیابِهِمْ، وَإ شْغالُهُ نَفْسَهُ بِما یَنْفَعُهُ لاَِّخِرَتِهِ وَدُنْیاهُ، وَطُولُ الْبُكأ عَلی خَطیئَتِهِ .(2)
سه چیز موجب نجات انسان مومن خواهد بود:
نگهداری زبانش از حرف زدن درباره مردم غیبت آنان،
مشغول شدنش به خویشتن با كارهایی كه برای آخرت و دنیایش مفید باشد.
و بسیار گریستن بر اشتباهاتش.
3 - قال علیه السلام: أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِیهِ كَمَلَ إِسْلَامُهُ وَ مُحِّصَتْ ذُنُوبُهُ وَ لَقِیَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَنْهُ رَاضٍ وَفَاءٌ لِلَّهِ بِمَا یَجْعَلُ عَلَى نَفْسِهِ لِلنَّاسِ وَ صِدْقُ لِسَانِهِ مَعَ النَّاسِ وَ الِاسْتِحْیَاءُ مِنْ كُلِّ قَبِیحٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ النَّاسِ وَ حُسْنُ خُلُقِهِ .(3)
چهار خصلت است كه در هركس باشد، ایمانش كامل، گناهانش بخشوده خواهد بود، و در حالتی خداوند را ملاقات میكند كه از او راضی و خوشنود است:
1 - تقوای الهی با كارهایی كه برای مردم به به دوش میكشد.
2 - راست گوئی و صداقت با مردم .
3 - حیا و پاكدامنی نسبت به تمام زشتیهای در پیشگاه خدا و مردم.
4 - خوش اخلاقی و خوش برخوردی با خانوادهی خود.
4 - قال علیه السلام: یَا ابْنَ آدَم، إ نَّكَ لا تَزالُ بَخَیْرٍ ما دامَ لَكَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِكَ، وَ ما كانَتِ الْمُحاسَبَةُ مِنْ هَمِّكَ، وَ ما كانَ الْخَوْفُ لَكَ شِعارا.(4)
ای فرزند آدم، همیشه در عافیت و خیر خواهی بود مادامی كه از درون خود پند دهندهای داشته باشی و محاسبه(نفس) از كارهای مهمت باشد و ترس از (عاقبت امور) سرلوحهات گردد.
5 - قال علیه السلام: وَ أمّا حَقُّ بَطْنِكَ فَأنْ لا تَجْعَلْهُ وِعأ لِقَلیلٍ مِنَ الْحَرامِ وَلا لِكَثیرٍ، وَ أنْ تَقْتَصِدَ لَهُ فِی الْحَلالِ.(5)
حقّی كه شكم بر تو دارد این است كه آن را ظرف چیزهای حرام - چه كم و چه زیاد - قرار ندهی و (نیز) در چیزهای حلال میانهروی كنی.
6 - قال علیه السلام: مَنِ اشْتاقَ إلی الْجَنَّةِ سارَعَ إلی الْحَسَناتِ وَ سَلا عَنِ الشَّهَواتِ، وَ مَنْ أشْفَقَ مِنَ النارِ بادَرَ بِالتَّوْبَةِ إلی اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِهِ وَ راجَعَ عَنِ الْمَحارِمِ.(6)
كسی كه مشتاق بهشت باشد در انجام كارهای نیك، سرعت مینماید و شهوات را زیر پا میگذارد و هركس از آتش جهنم هراسناك باشد به درگاه خداوند از گناهانش توبه میكند و از گناهان و چیزهای حرام روی برمیگرداند.
7 - قال علیه السلام: طَلَبُ الْحَوائِجِ إلی النّاسِ مَذَلَّةٌ لِلْحَیاةِ وَ مَذْهَبَةٌ لِلْحَیاء، وَ اسْتِخْفافٌ بِالْوَقارِ وَ هُوَ الْفَقْرُ الْحاضِرِ، وَ قِلَّةُ طَلَبِ الْحَوائِجِ مِنَ النّاسِ هُوَ الْغِنَی الْحاضِر.(7)
دست نیاز به سوی مردم دراز كردن، سبب ذلّت و خواری در زندگی و در معاشرت خواهد بود. و نیز موجب از بین رفتن حیا و كاهش وقار خواهد گشت. و همین خود فقر بالفعل است(كه گریبانگیر شخص شده) و (اما) كم بودن نیازمندیها از مردم خود غنا و توانمندی بالفعل است (كه شخص به آن آراسته است).
8 - قال علیه السلام:اَلْخَیْرُ كُلُّهُ صِیانَةُ الانْسانِ نَفْسَهُ.(8)
تمام سعادت و خوشبختی، حفظ (و كنترل اعضا و جوارح خود از هرگونه بدی) از سوی خویش است.
9 - قال علیه السلام: سادَةُ النّاسِ فی الدُّنْیا الاَسْخِیاء، وَ سادَةُ الناسِ فی الاخِرَةِ الاتْقیاء.(9)
در این دنیا سرور مردم، سخاوتمندان هستند؛ و در قیامت سیّد و سرور مردم، پرهیزكاران خواهند بود.
10 - قال علیه السلام: مَنْ زَوَّجَ لِلّهِ، وَ وَصَلَ الرَّحِمَ تَوَّجَهُ اللّهُ بِتاجِ الْمَلَكِ یَوْمَ الْقِیامَةِ.(10)
هركس برای (رضا و خوشنودی) خداوند ازدواج نماید و با خویشان خود صله رحم نماید، خداوند او را در قیامت مفتخر و سربلند میگرداند.
ابهت و شخصیت امام سجاد علیه السلام
درباره حضرت علی علیه السلام گفته شده که بسیار متواضع بود، ولی بزرگی شخصیت آن بزرگوار میان همه محفوظ بود. همچنین است فرزند عزیزش امام سجاد علیه السلام.
در تاریخ ضبط است که هشام بن عبدالملک به حج آمده بود و کثرت جمعیت مانع شد که حجرالاسود را استلام کند. پس در گوشهای برای او فرشی انداخته و نشسته بود که امام سجاد علیه السلام وارد طواف شد و وقتی به حجرالاسود رسید، مردم کنار رفتند و حضرت مکرّر استلام نمود. هشام فوق العاده ناراحت شد. یکی از اطرافیان پرسید: این مرد کیست که مردم چنین به او احترام دارند؟ هشام تجاهل کرد و گفت نمیدانم. فرزدق آنجا بود، فی البداهه قصیده مفصلی درباره امام سجاد علیه السلام سرود. ما چند بیت از آن قصیده را میآوریم: تمام قصیده در مناقب ابن شهر آشوب موجود است:
هذا الذی تعرف البطحاء و طاته | و البیت یعرفه و الحل و الحرم |
ما قال لاقط الا فی تشهده | لولا التشهد کانت لانه نعم |
یغضی حیاء و یغضی من مهابته | فما یکلم الا حین یبتسم |
من معشر حبهم دین و بغضهم | کفر و قربهم منجی و مقتصم |
مقدم بعد ذکر الله ذکرهم | فی کل فرض و مختوم به الکلم |
«این مردی است که حجاز، خانه خدا، حل، حرم او را میشناسند. نه، در کلامش نیست ـ حاجت سائل را همیشه برآورده میکند جز در تشهد ـ که لا اله الا الله میگوید. و اگر تشهد در نماز نبود، نه او، همیشه آری بود: هنگام برخورد با مردمان چشمها را فرو میبندد برای آن که حیا دارد، و دیگران چشم فرو میبندد به جهت ابهتی که او دارد. و سخن با او نمیگویند مگر که آن بزرگوار تبسّم کند. روز قیامت حبّ آنها دین است و بغض آنها کفر است و قرب و نزدیکی به آنان پناه و نجات انسانها است. در نمازها یاد آنها و اسم آنها مقدم بر هر چیزی است بعد از اسم خدای متعال. و نمازها به اسم آنان تمام میشود ـ یعنی در نماز بعد از اسم خدا در اقامه، اسم اهلبیت است و آخر مطلب که در تشهد آخر گفته میشود باز اسم اهلبیت است. گفته شده که فرزدق به این اشعار آمرزیده شده است و به گفته جامی اگر اهل عالم به این اشعار آمرزیده شوند جا دارد.
فصاحت و بلاغت در کلام امام سجاد علیه السلام
فصاحت به معنی خوب سخن گفتن، مجاز، کنایه، لطایف و مثالها را به کار بردن است. و بلاغت، سخن خوب گفتن، بجا سخن گفتن، از طول کلام بی فایده پرهیز داشتن است. فصاحت و بلاغت امیرالمؤمنین مورد اقرار همه است آن چنانکه درباره نهج البلاغه گفته شده:
دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوق؛ پایینتر از کلام خالق و بالاتر از کلام مخلوق است.»
امام سجاد علیه السلام صحیفه کامله سجادیه را به جهان عرضه داشت. صحیفهای که مثل آن نیامده و نخواهد آمد. صحیفهای که در ضمن دعا، معارف اسلام، سیاست اسلام، اخلاق اسلام، اجتماعیات اسلام، حقانیت شیعه، حقانیت اهلبیت، انتقاد از ظلم و ظالم، سفارش به حق و حقیقت، و بالاخره یک دوره معارف اسلامی را آموزش میدهد. صحیفهای که محققین اسم آن را «اخت القرآن»، «انجیل اهلبیت»، «زبور آل محمد» نهادهاند. صحیفهای که ابلهی با فصاحت ادعا کرد که میتواند چون آن بیاورد چون قلم به دست گرفت، نتوانست، دق کرد و مُرد.
جهاد امام سجاد علیه السلام
حضرت علی علیه السلام بزرگترین مجاهد اسلام است که توانست اسلام را از دست کفار و مشرکین نجات دهد. ولی فرزندش امام سجاد علیه السلام گرچه در کربلا کشته نشد اما وجودش، بقایش و اسارتش عامل بقای اسلام بوده است. قیام ابی عبدالله الحسین علیه السلام درختی بود که در کربلا کاشته شد و آبیاری و به ثمر رساندن و نگاهداری از آن به دست امام سجاد علیه السلام به دست زینب کبری انجام گرفت.
تدبیر امام سجاد علیه السلام در اسارت، گریههای امام سجاد در مدینه، نوحه خوانی و روضه خوانیهای آن حضرت در مدت سی و پنج سال سخنرانیش، به موقع جهادی بود فوق العاده مفید و ثمربخش که تحلیل سیاسی تاریخ، این مطالب را نشان میدهد.
عفو و جوانمردی امام سجاد علیه السلام
اگر تاریخ درباره امیرالمؤمنین علیه السلام میگوید که چگونه از ابن ملجم مواظبت کرد و هنگامی که ظرف شیری را برای حضرت میآوردند نیمی را میخورد و نیم دیگر را برای او میفرستاد، و درباره او وصیّت و سفارش فراوان نمود، درباره امام سجاد نیز منقول است که: فرماندار مدینه که دل امام سجاد را خون کرده بود، از طرف عبدالملک مروان معزول شد و امر شد که او را به درختی ببندند و مردم بیایند و به او توهین کنند. امام سجاد علیه السلام اصحاب خود را خواست و سفارش فرمود که مبادا به او توهین شود! امام سجاد نزد او رفت و او را دلداری داد و نزد عبدالملک مروان وساطت او را کرد که از این خواری نجات یابد.
آن فرماندار معزول میگفت از علی بن الحسین و یارانش ترس دارم زیرا به آنها ظلم بسیار کردم.
ایمان امام سجاد علیه السلام
امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای صباح میگوید: «یا من دلّ علی ذاته بذاته؛ ای کسی که برهان وجود خود هستی.»
حضرت سجاد نیز در دعای ابوحمزه ثمالی میگوید: «بک عرفتک و انت دللتنی علیک و عویتنی الیک و لولا انت لم أدر ما انت؛ تو را به خودت شناختم و تو دلالت نمودی مرا بر خودت و دعوت نمودی به خودت و اگر نبودی، ترا نمیشناختم.»
اینگونه کلمات منتهای ایمان را میرساند و این همان ایمان شهودی است که امیرالمؤمنین میفرماید: «لو کشفت لی الغطاء ما ازددت یقینا؛ اگر بر فرض محال ممکن بود خدا را با این چشم ظاهری دید و میدیدم بر یقین من که الآن به ذات مقدس حق دارم چیزی افزوده نمیشد.»
علم امام سجاد علیه السلام
اگر امام علی علیه السلام میگوید: «از من بپرسید هر چه میخواهید که به خدا قسم تمام وقایع را تا روز قیامت میدانم، حضرت سجاد نیز میگوید: «اگر نمیترسیدم که مردم در حق ما غلوّ کنند، وقایع را تا روز قیامت میگفتم.»
تقوای امام سجاد علیه السلام
حضرت علی علیه السلام میفرمود: «و الله لو اعطیت الاقالیم السبعة و ما تحت افلاکها علی ان اعصی فی نملة اسلبها جلب شعیرة ما فعلت؛ به خدا قسم اگر تمام عالم هستی را به من دهند که به مورچهای ظلم کنم و بیجهت پوست جوی را از دهان آن بگیرم، این کار را نمیکنم.»
امام زین العابدین نیز میفرمود:
تعصی الاله و انت تظهر حبّه | هذا لعمری فی الفعال بدیع |
لو کنت تظهر حبه لأطعته | ان المحب لمن یحب مطیع |
«خداوند را معصیت میکنی و ادعا میکنی که او را دوست داری. به جان من این ادعا از عجایب امور است. اگر براستی خدا را دوست داشتی او را اطاعت میکردی، زیرا محّب همیشه مطیع محبوب است.»
در این اشعار نیز امام سجاد علیه السلام میگوید محال است که خداوند را معصیت کنم، زیرا او را دوست دارم.